نوشتهها
والدین در پیشگیری از سوء مصرف ماری جوانا در نوجوانان چه نقشی دارند؟
/۸ دیدگاه /در پیشگیری از اعتیاد, گروه خانواده /توسط دفتر مرکزی ققنوسنقش والدین در پیشگیری از سوء مصرف ماری جوانا ؟
هیچ روش قطعی و سحر آمیزی برای جلوگیری از مصرف مواد در نوجوانان وجود ندارد . اما والدین می توانند با صحبت کردن با فرزندانشان در مورد خطرات مصرف ماری جوانا و سایر مواد و داشتن نقش فعال و تاثیر گذار روی حوزه های مختلف زندگی فرزندشان موثر واقع شوند. حتی بعد از ورود نوجوان به دبیرستان نیز والدین هنوز می توانند در تکالیف مدرسه، تفریحات ، فعالیت های اوقات فراغت و معاشرت های اجتماعی با دوستان فرزندشان دخالت داشته و نقش مشورتی برای فرزندشان داشته باشند.تحقیقات نشان داده است که نظارت مناسب و مستمر والدین بر فرزندان می تواند احتمال مصرف مواد در آن ها را کاهش دهد.
نظارت صحیح والدین حتی در مورد آن دسته از نوجوانی که مستعد سوء مصرف مواد از جمله ماری جوانا هستند مثل آن هایی که سرکش بوده و رفتارهای ضد اجتماعی دارند. آن هایی که نمی توانند هیجاناتشان را کنترل کنند و یا آشفتگی درونی دارند نیز نقش پیشگیرانه دارد.همواره به خاطر داشته باشید که پیشگیری موثر ، هوشیاری شما والدین را می طلبد.همانطور که در این کتابچه مطرح گردید ، ماری جوانا تهدید جدی برای سلامت جسمی و روانی نوجوانان به حساب می آید .
نوجوانان در حال رشد ، یادگیری ، پرسش و پختگی و گذاردن چارچوبی برای زندگی بزرگسالی شان هستند و در این راه پرپیچ و خم چشم امید شان به شما والدین گرامی است که یاریگر آن ها در حل مشکلات و تصمیم گیری هایشان از جمله مصرف یا عدم مصرف مواد بوده و راهنمایی های لازم را به آن ها ارائه دهید. واضح است که تصمیم خود شما برای مصرف نکردن هیچ یک از انواع مواد می تواند برای فرزندتان این پیام را داشته باشد که او نیز سمت مصرف مواد نرود. سایر راهکارهای مفید در جهت پیشگیری از سوء مصرف مواد در فرزندانتان عبارتند از :
- یک شنوده خوب برای حرف های فرزندانتان باشید.
- به فرزندانتان کمک کنید تا بتوانند برفشار همسالان غلبه نمایید.
- پیام های روشن و واضحی برای منبع مصرف مواد به فرزندانتان ارائه دهید.
- سعی کنید دوستان فرزندانتان و والدین آن ها را بشناسید.
- بر فعالیت های فرزندانتان نظارت مستمر و صحیح داشته باشید.
- در فعالیت های فرزندانتان نقش مشاور و سرپرست داشته باشید .
- با فرزندانتان ارتباط کلامی و گفتاری صادقانه و راحت برقرار نمایید.
- فرزندانتان را از خطرات ناشی از مصرف مواد آگاه نمایید.
- سعی کنید که این تهدید اجتماعی را انکار نکرده و با آن روبه رو شوید (هیچ والدی نباید مطمئن یاشد که فرزندش هیچ گاه به سوی مصرف مواد نمی رود و با این استدلال ، مسئله را جدی تلقی نکند).
- مراقب و گوش به زنگ تغییرات هوشیاری در فرزندانتان باشید.
برخی از این تغییرات که احتمال سرو کار داشتن نوجوانان با مواد را پیش می کشند، عبارتند از:
- هنگامی که نوجوانان صادق ، دروغ می گویند.
- هنگامی که نوجوانان باهوش تصمیماتی احمقانه می گیرند.
- هنگامی که رفتاری ناشایست از نوجوانان خوب ، سر می زند.
- هنگامی که بچه های با حافظه دچار فراموشی می شوند.
- هنگامی که بچه های وظیفه شناس دچار بی تفاوتی می شوند.
- هنگامی که بچه های بی پول ناگهان پولدار می شوند.
- هنگامی که نوجوانان خوش رفتار ، دمدمی مزاج می شوند.
- هنگامی که بچه های با استعداد شکست می خوردند.
- هنگامی که نوجوانان با پشکار ، علاقه خود را از دست می دهند. هنگامی که نوجوانان اهل معاشرت ، منزوی می شوند.
- هنگامی که بچه های خوب ، رفتار شرورانه ای از خود نشان می دهند.
- هنگامی که نوجوانان با انگیزه شروع به بی اعتنایی می کنند.
- هنگامی که نوجوانان منظم دچار بی نظمی می شوند.
- هنگامی که بچهای قابل اعتماد ، توافق های مورد نظر را نادیده می گیرند.
- هنگامی که نوجوان سالم (از لحظه بدنی ) دچار خستگی مفرط می شوند. هنگامی که نوجوانان مسئولیت پذیر ، رفتار غیر مسئولانه ای از خود نشان می دهند.
- هنگامی که نوجوانان مطیع ، قوانین و مقررات را زیر پا می گذارند.
به یا داشته باشید که هیچ یک از این تغییرات به تنهایی بیانگر مصرف مواد مخدر از سوی فرزندان شما نیست بلکه در دراز مدت و در صورتی که الگوی رفتاری فرزندتان شامل تعدادی از این رفتارها باشد ، می تواند موجب نگرانی والدین شود .
برای بهتر کمک کردن به فرزندانتان می توانید در جامع آموزشی عمومی که به این منظور تدارک دیده می شوند شرکت نمایید، مثل جلسات آموزشی جمعیت ققنوس که در محله و یا مدرسه فرزندتان برگزار می شوند و بیشتر سعی کنید همراه خود فرزندانتان در این جلسات شرکت نمایید.
کتاب ها و جزوه های آموزشی زیادی نیز در مورد روش های پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان نوشته شده اند که می توانند راهنمای خوبی برای والدین باشند.
با ارائه توصیه های ساده و کمک به انجام مستمر آن ها ، می توانید به رشد و شکل گیری کنترل درونی فرزندانتان و تقویت آن ها در برابر خطر اعتیاد کمک نمایید. برخی از این توصیه ها عبارتند از :
- به قول ها و توافق های خود احترام بگذار و به آن ها عمل کن
- کاری را که شروع می کنی ، تمام کن
- چیزهایی که برایت مهم هستند ، حفظ کن
- با احساسات ناخوشایندت ، آزادانه و صادقانه برخورد کن
- از عقل سلیم برای مقاومت در برابر وسوسه ها استفاده کن
- مسئولیت تصمیم های خودت را بپذیر و از اشتباهاتت نیز درس بگیر
- یاد بگیر که در شرایط دشوار ، چگونه انتخاب های صحیح داشته باشی
- اگر مشکلی داری درباره آن با افراد آگاه گفت و گو و مشورت کن
- به چیزهایی که برایت مهم هستند ، پشت پا نزن چون در آن صورت به خودت خیانت کرده ی.
- برای اطلاعات بیشتر به قسمت گروه خانواده مراجعه کنید.
احساس گناه و بی کفایتی در مسیر رهایی از اعتیاد – قسمت ۱
/۷ دیدگاه /در اخبار والدین و دوستان صمیمی, کمک به خودم, کمک به دیگران, گروه خانواده, موضوعات آموزشی, ویدئو های آموزشی /توسط دفتر مرکزی ققنوساحساس گناه و بی کفایتی
یکی از اصلی ترین دلایل شروع به مصرف مواد مخدر و حتی عود مجدد می باشد.
مهمان این قسمت : سرکار خانم صبوری . کارشناس امور خانواده در حوزه اعتیاد
برای دسترسی به ویدئو های آموزشی بیشتر کلیک کنید.
برای دسترسی به ویدئو های بیشتر می توانید در آپارات ما را دنبال کنید.
ویدئو آموزشی – بلوغ فکری برای رها شدن از اعتیاد – قسمت ۳
/۱۸ دیدگاه /در اندیشه نو ، زندگی نو, دبیر کل, کمک به خودم, مقالات تخصصی اعتیاد, موضوعات آموزشی, ویدئو های آموزشی /توسط دفتر مرکزی ققنوسبلوغ فکری در جمعیت به چه معنا است : برای رسیدن به رهایی و پایداری در قطع مواد و یا حتی برای جلوگیری از عود مجدد و لغزش ، افراد باید چندین گام و نکته را به خوبی فرا گیرند که در این قسمت گام های اساسی را به شما عزیزان خواهیم آموخت.
برای دسترسی به ویدئو های آموزشی بیشتر کلیک کنید.
برای دسترسی به ویدئو های بیشتر می توانید در آپارات ما را دنبال کنید.
ویدئو آموزشی – بلوغ فکری برای رها شدن از اعتیاد – قسمت ۲
/۵ دیدگاه /در اندیشه نو ، زندگی نو, دبیر کل, کمک به خودم, مقالات تخصصی اعتیاد, موضوعات آموزشی, ویدئو های آموزشی /توسط دفتر مرکزی ققنوسبلوغ فکری در جمعیت به چه معنا است : برای رسیدن به رهایی و پایداری در قطع مواد و یا حتی برای جلوگیری از عود مجدد و لغزش ، افراد باید چندین گام و نکته را به خوبی فرا گیرند که در این قسمت گام های اساسی را به شما عزیزان خواهیم آموخت.
برای دسترسی به ویدئو های آموزشی بیشتر کلیک کنید.
چه زمانی می توان به رهایی رسید ؟
/۲۱ دیدگاه /در کمک به خودم, موضوعات آموزشی /توسط دفتر مرکزی ققنوسدبیر: سرکار خانم ممیوند
آموزشگر: آقای حسن کریمی
- آیا به راستی کسی می داند رهایی چیست؟ آیا تمام افرادی که در جمعیت وجود دارند، فرقی نمیکند چه خانم و چه آقا، رها هستند؟ رهایی فقط به معنای کنده شدن از مواد مخدر نیست!! رهایی قطع هرگونه وابستگی است.این وابستگی هرچیزی می تواند باشد. من به ماشینم وابستگی دارم، من به مادیات وابستگی دارم، من به دروغ وابستگی دارم، به بینظمی وابستگی دارم و …
- برای شروع رهایی اولین چیزی که ما باید بدانیم، این است که بدانیم کجا قرار گرفتیم؟ چه معایبی داریم؟ چه وابستگیهایی داریم؟ درواقع باید خود را آنالیز کنیم و در مورد خود قضاوت کنیم. ببینیم دارای چه نکات منفی، نواقص، وابستگیها و چه نکات مثبتی هستیم؟ زمانی که موشکافی کردیم که چه نواقصی داریم، بیشک روی آنها میتوانیم کار کنیم. برای اینکه به این مرحله برسیم، باید از کلید یک یعنی قبول واقعیت و پذیرش استفاده
کنیم. من تا زمانی که نپذیرم ایراد دارم، به هیچ عنوان به دنبال رفع آن نخواهم بود.
- آیا در این جمع کسی هست که از زمان ورود به گروهدرمانی، عیبهای خود را شناسایی کرده و روی آنها کار کرده باشد؟ کسی که بپذیرد وابستگی دارد، قدم اول و میتوان گفت بزر گترین قدم را در مسیر رشد برداشته است. تا زمانی که من نپذیرم ایراد دارم، به هیچ عنوان نمیتوانم کاری برای آن انجام دهم.
- برای شروع، اول باید جایگاه خود را مشخص کنیم. میخواهیم از جهل و ناآگاهی (وابستگی در نتیجه جهل و نادانی یعنی درک نکردن موضوع به وجود می آید) به سمت آ گاهی حرکت کنیم. میخواهیم مسافرتی را شروع کنیم.
- ابتدا باید به وسیله نقلیهای که قرار است با آن حرکت کنیم به طور کامل شناخت داشته باشیم. وقتی این شناخت وجود نداشته باشد، نمیتوان حرکتی را با آن وسیله نقلیه شروع کرد. پس اول باید مبدا شناخته شود. باید بدانیم در کجا قرار گرفتیم؟!
- من زمانی که وارد گروهدرمانی شدم، فکر میکردم انسان خیلی کاملی هستم و همه چیز را میدانم. این غرور اجازه نمیداد چیزی از اطراف دریافت کنم. اجازه نمیداد به حرف راهنما به طور کامل گوش کنم و به دنبال شناسایی عیبهای رفتاری خود بگردم. اجازه نمیداد مبدا خود را پیدا کنم و خود را آنالیز کنم. بعد از مدتی که این غرور کمکم کنار رفت و متوجه شدم چیزی نمیدانم، شروع به یاد گرفتن کردم. دیدم غرور دارم، دروغ میگویم، بینظمی دارم و … هرچیزی که فکر میکردم ندارم، داشتم. به مرور زمان روی آنها کار کردم. در حال حاضر فکر میکنم به اندازه ده درصد پیشرفت و رشد داشتهام.
- این غرور یک جای دیگر هم سر و کلهاش پیدا میشود و آن زمانی است که من به عنوان فردی که به رهایی رسیده و زمان رهایی هم برایش بالا رفته است، به یک تازه وارد برخورد میکنم و احترام از جانب او دریافت نمیکنم. به قدری به هم میریزم و برآشفته میشوم که حد ندارد. این غرور نشان میدهد من هنوز هیچ چیزی در گروهدرمانی یاد نگرفتهام. در واقع من رها نشدم، ول شدم!!! رها شدن به معنی این است که روی تمام عیبهای خود کار کنم.باید بپذیرم که یک سری عیبها را دارم. این پذیرفتن خیلی سخت است. چون همه ما خود را کامل میدانیم. خیلی جرات میخواهد، شخصی دست خود را بالا ببرد و به نقص خود اعتراف کند و یا حتی در دل خود این را قبول کند.
- من در گذشته وقتی با کسی مشکل پیدا میکردم، سریع شخص مقابل را مقصر میدانستم. تا زمانی که عذرخواهی نمیکرد، کوتاه نمی آمدم. ولی در گروهدرمانی یاد گرفتم، اول فکر کنم من چه کاری کردم که باعث واکنشی خاص از سمت مقابل شدم؟ یاد گرفتم اول حق را به طرف مقابل بدهم و تجزیه و تحلیل کنم، ببینم چه اشتباهی کردم که طرف مقابل چنین واکنشی از خود نشان داده است؟! دیگر مانند گذشته حق به جانب نیستم.
- در گذشته، وقتی با همسرم سر موضوعی مشکل پیدا میکردم، میگفتم او مقصر است؛ من که آدم خوبی هستم و ایرادی ندارم. الان یاد گرفتم اول فکر کنم من چه رفتاری کردم؟! آموزش گرفتم و سعی کردم در زندگی آنها را پیاده کنم. اول باید کلید «یک» یعنی قبول واقعیت و پذیرش را به درستی به کار ببریم، بعد به سراغ کلید دو یعنی نیاز و انگیزه برویم.
- کلید «دو» نیاز و انگیزه است. نیاز من این است که به رهایی برسم. از کل اعتیادهای پنداری و … کنده شوم.اعتیاد، فقط مواد مخدر نیست. غیبت کردن، ساعتها با تلفن صحبت کردن، دروغ و … همگی اعتیاد هستند. من نیاز دارم که تغییر کنم و انسان درستی باشم. این نیاز باعث ایجاد انگیزه برای تغییر میشود.
- کلید «سه» تغییر حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر در جهت صحیح است. همانطور که گفته شد، برای حرکت حتما باید وسیله درستی را انتخاب کنیم.
- قصد دارم از جهل و ناآگاهی به سوی عقل، درایت و رهایی حرکت کنم. این شدنی نیست، مگر اینکه اشتیاق خود را برای کسب دانستنیهای لازم، توسعه دهم، تا در راه رشد بازنمانم. این همان کلید «چهار» است. من میخواهم حرکت کنم. وسیله نقلیه آماده است. آیا توشه مناسبی برای راه برداشتهام؟! آیا وسایلی که برای یک سفر خیلی خوب لازم است با خود برداشتهام که در طول راه بتوانم از آن استفاده کنم؟ سفرم باید به درستی انجام شود، چون در راه رشد و تعالی حرکت میکنم.
- کلید «پنج»: «ایمان و اطمینان قلبی کامل و روشن به راهنما نیازمند فرایند زمان و صبر میباشد.»
– وسایل سفر را برداشتهام. وسایل مهیاست، اما راهبلد نیستم. این راه را تا به حال نرفتهام. به خاطر اینکه بتوانم این راه را درست بروم و به رهایی برسم، باید یک را هبلد انتخاب کنم. این شخص در جمعیت همان راهنماست. کسی که جلوتر از من حرکت کرده است. کسی که این مسیر را درست رفته است. پس من باید به این فرد اقتدا کنم و دنبالهرو در راهش باشم، تا برسم به کلید «شش» که: «انسان هرچه هست ساخته اندیشه خود است.» من از راهنما الگو گرفتم و آموزشها را دریافت کردم. ذهن من باید تغییر کند. تفکر من باید تغییر کند. آن تفکر نشاندهنده شخصیت من است. زمانی که مصر فکننده بودم، حجابی روی ذهنم را گرفته بود. مواد مخدر به من دستور میداد که چه عملکردی داشته باشم. فردی که از مواد دستور میگیرد، مشخص است که چگونه انسانی است!!
- حالا که شروع به تغییر کردم و در جهت صحیح و رهایی میخواهم قدم بردارم، باید طرز تفکر من تغییر کند. ثابت شده به تنهایی این تغییر اتفاق نمیافتد. بر اساس کلید «هفت»، «کیفیت زندگی ما بستگی به عملکرد اصولی ما دارد.» زندگی روزبهروز بهتر خواهد شد. نوع رفتارم مشخصکننده سطح زندگی من است. هر عملکردی داشته باشم، زندگی من در همان حد است. ما در هر جایگاهی که قرار داریم، عدالت مطلق خداوند است. من هر طور رفتار کنم در همان سطح، جایگاه من قرار دارد. زمانی که تمام عقل خود را به مواد دادیم، زندگیمان از هم پاشید. زندگی ما از زمانی شروع به تغییر کرد، که به گروهدرمانی آمدیم و گفتیم میخواهیم رها شویم. این تغییر از همان جا شروع شد. بر اساس کلید «هشت»، «الگوبرداری از تجارب گذشته برای موفقیت در آینده تاثیرگذار است.» من به خاطر اینکه بتوانم آینده بهتری داشته باشم، باید از کارهایی که در گذشته انجام دادم، چه خوب و چه بد، کسب تجربه و الگوبرداری کنم، تا به موفقیت برسم.
- کلید «نه»: «آشنایی با شهر درون، آشنایی با رموزی است که معایب و محاسن آشکار و پنهان ما را آشکار میسازد. آشنایی با شهر درون، آشنایی با وجود انسانی ما است. شهر برون صورت و دست و پا و اعضای بدن است که قابل رویت است، اما شهر درون را نمیشود دید. شهر درون آن چیزی است که تفکر ما را میسازد و تفکر ما، شخصیت ما را میسازد.
- کلید «ده»: «عشق ورزیدن به خواستههای ارزشمند ما موجب پیدایش شور و هیجان و انرژی مضاعف در ما میشود.»
– زمانی که در گروهدرمانی قرار میگیریم و خوبیها را میبینیم، اگر برای آ نها ارزش قائل شویم، اگر روی آنها کار کنیم، بدون شک اشتیاق بیشتری برای کسب آ گاهی و کمک به دیگران پیدا میکنیم. دلمان میخواهد هر روز بهتر از دیروز باشیم.
- کلید «یازده»: «خود را علیرغم ناکامی در پیشامدهای تلخ گذشته بخشیده و با کسب آموزش، روند روبهرشد خود را ادامه دهیم.»
– چیزی که به سراغ تمام افراد مصرفکننده میآید، این است که بعد از رهایی، فکر و خیال تخریبهایی که در گذشته داشتهاند، آ نها را عذاب میدهد. گاهی حتی فرد ممکن است به خودکشی فکر کند. باید خود را ببخشیم. باید قبول کنیم، در آن زمان مواد مخدر دستوردهنده بوده است. زمانی که من مواد مصرف نمیکردم، چنین شخصیتی نداشتم. زمانی که مواد مصرف نمیکردم، با زمان مصرف قابل مقایسه نبوده است. باید خودم را ببخشم تا بتوانم روزبهروز پیشرفت کنم. اگر نبخشم مطمئنا همیشه درجا میزنم و کارهای خیلی بدتر از زمان مصرف انجام خواهم داد، چون احساس ناامیدی پیدا میکنم و میگویم: «فایده ندارد، من که دیگر زندگیام را از دست دادهام و همه چیز را باختهام.» اگر خود را ببخشم و به داشتههایم عشق بورزم، جریان به سمت مثبت پیش میرود. اگر کمی دقت کنم، در شرایطی که فکر میکنم همه چیز را از دست دادهام، باز هم میتوانم نعمتهایی پیدا کنم که به خاطر آنها باید از ته قلب سپاسگزار خداوند باشم و همانها میتوانند مرا در مسیر رهایی به سمت جلو حرکت دهند.
- کلید «دوازده»: «با خدمت به همنوعان سرعت رشد خود را در جهت رسیدن به اهداف مقدسمان و در نهایت به سمت خالق یگانه افزایش دهیم.»
– هدف، رهایی است. رهایی چیزی فراتر از مواد مخدر است. مواد خیلی وقت است که کنار رفته است و من به عنوان کسی که مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته، مشغول خدمت به دیگران هستم. این خدمت در واقع خدمت به خود است. بابت خدمتی که میکنم، هیچ منتی سر کسی ندارم. با این خدمت، در واقع یک هدف برای خود قرار دادهام و به سمت آن هدف که رهایی است پیش میروم. من باید بدانم در وضعیت فعلی هنوز رها نشدم. تنها از مواد مخدر کنده شدهام. تا رهایی خیلی کار دارم. با پنج سال مواد مصرف نکردن به رهایی نمیرسم. زمانی که از رفتار و عمل اشتباه دست بکشم، آن زمان میتوانم بگویم رها شدم. خدمت کردن انسان را صیقل میدهد. خدمت کردن باعث میشود بسیاری از رفتارهای اشتباه به کلی از زندگی بیرون برود. به عنوان راهنما و کسی که به دیگران خدمت میکند، دیگر در شان خودم نمیبینم بعضی کارها را انجام دهم.
- کلید «سیزده»: «سنجش ابزاری جهت تعیین میزان پویایی و رعایت اصول برای نزدیک شدن به هدف میباشد.»
– گاهی باید خود را ارزیابی کنیم و ببینیم در این مدتی که به گروهدرمانی میآییم و در جهت رهایی قدم برمیداریم، چقدر موفق شدهایم؟ چقدر توانستهایم قدم برداریم؟ چقدر کار انجام دادهایم؟ آیا موفق بودهایم یا وقت خود را هدر
دادهایم؟ آیا فقط آمدهایم که حضور فیزیکی داشته باشیم؟ آیا تغییری کردهایم؟ آیا نسبت به روزی که وارد این مکان شدهایم، چیزی به اطلاعاتمان اضافه شده است؟ اگر این سنجش را داشته باشیم بیشک موفق میشویم.
- بعد از اینکه به رهایی رسیدیم، مراقبت احتیاج داریم. برای مراقبه همیشه این سیزده کلید را باید مرور کنیم.
- دو برادر بودند، یکی از آن دو به بیابان میرود و با خدا راز و نیاز میکند. دیگری یک طلافروشی داخل شهر میزند. بعد از سالها، برادری که در بیابان بود و راز و نیاز میکرد، به شهر میآید و به مغازه برادرش میرود. برادرش از او میخواهد مدتی در مغازه بماند تا او برگردد. وقتی برمیگردد میبیند برادرش خیس شده است و از او میپرسد چرا تنگ آب را آن بالا گذاشتی؟ در جواب میگوید: «این تنگ آب آن بالا بود که هر زمان اگر فکر من منحرف شد و از خودم مراقبه نکردم، خودبهخود بریزد.» برادرش گفت: تو داخل شهر بودی من به بیابان برای مراقبه و راز و نیاز رفتم، اما وقتی به اینجا آمدم مراقبه نکردم و آب ریخت.»
- بهتر است مراقب خود باشیم و از قضاوت کردن دیگران پرهیز کنیم. هیچ لزومی ندارد در مورد دیگران نظر دهیم و صحبت کنیم. مراقب خود باشیم تا به رهایی برسیم. رهایی را برای همه آرزو میکنم.
- دانشپذیر پیمان: بیشتر میخواهم در مورد احساسم صحبت کنم. خسته هستم و شاید گهگاهی فراموشکاری به سراغم بیاید و روزهای اول را یادم برود. عکسی در موبایلم دارم و گاهی آن را نگاه میکنم، تا یادم نرود از کجا به اینجا رسیدم. شرایط سخت زندگی باعث فشارهایی میشود که ممکن است از لحاظ روحی به هم بریزم. اما راهم را ادامه میدهم. در مورد موضوع جلسه باید بگویم کسی که میخواهد به رهایی برسد، باید ابتدا شکست خود را پذیرفته باشد. سالها تجربه گروهدرمانی این را نشان میدهد. کسی که نپذیرفته باشد در مجموعه رفتار و تفکراتش در زندگی شکست خورده است، به هیچ وجه نمیتواند به رهایی برسد. کسی که به این شکست اعتراف کند، نصف راه را پیش رفته است. من یک لغزشی بودم. پس از لغزش سه سال مصرف کردم. من خیلی چیزها را میدانستم. روزی که به اینجا آمدم، درد زیادی را متحمل شدم، چون بعد از چند سال پاکی، با یک لغزش، دوباره باید شروع میکردم. چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که جلوی راهنمای خودم اعتراف کردم و از ته دل گفتم: «من شکست خود را پذیرفتم.» با این حرکت خیلی از بارهاو دیوارهای روحی و روانی برای من فروریخت. آن تکبر و غرور، آن شعارهای من میدانم، من میتوانم، من همهکارهام!!!، تمامی آن ادعاهای دروغی، تا حدود زیادی ریخت. وقتی در مسیر قرار گرفتم دیدم هنوز هم اثراتی از ادعاهای گذشته مانده است. انگار دوباره رشد میکند. زمانی که به ده روز پاکی رسیدم دو خواب دیدم. در یکی از خوابها یک اژدهای ترسناک دیدم که توانستم آن را از بین ببرم. وقتی برای افراد خبره تعریف کردم، به من گفتند، این اژدها همان بیماری اعتیاد است که باید با ابزاری که در دست داری (سیزده کلید رهایی)، آن را شکست دهی. اگر خیلی از چیزهایی که یاد گرفتهای را کنار بگذاری و دیگر به آنها عمل نکنی، آن اژدها دوباره برمیگردد، حتی اگر ده سال هم گذشته باشد. من اینگونه در مسیر رهایی قدم برداشتم. همیشه ابزار کارم در دستم بود و از آن استفاده میکردم. من از ته دل صحبت میکنم و قصد ندارم دانش خود را ارائه دهم. من همیشه ابزارم کف دستم بوده است. هرکس این ابزار را رها کند، بدون شک، مثل گذشته من، لغزش میکند. اگر سیزده کلید همیشه در جیبم باشد، میتوانم این رهایی را که با سختی به دست آوردهام حفظ کنم.
- دانشپذیر محمد: همه زندانهای عالم یک روز خراب میشوند و زندانی رها میشود، اما خدا نکند روزی بیاید که انسان اسیر ذهن خودش شود. هیچ زندانی مخوفتر از ذهن انسان نیست. اگر انسانی اسیر ذهن خودش شود،
هیچ چیزی نمیتواند او را رها کند. امیدوارم روزی به این باور برسیم که بتوانیم خود را از جهل، نادانی، کبر، غرور و … نجات دهیم. رهایی از بند مواد مخدر، در برابر اینها چیزی نیست. ابتدا باید از بند مشکلات ذهنی رها شویم تا
بتوانیم در رهایی از مواد مخدر پایدار بمانیم. امیدوارم به این معرفت و حالت روحانی و باور برسیم که من به عنوان یک انسان، برای مواد مخدر ساخته نشدهام. رهایی یک مسیر است و این مسیر تا زمان مرگ باید طی شود. ما هیچ زمانی نباید از این تلاش دست بکشیم.
- دبیر: رهایی قطع هرگونه وابستگی در جهت صحیح است. زمانی رها میشویم که دیگر به گذشته خود برنگردیم. همه ما در اینجا هستیم تا روی نقصهای خود کار کنیم و در مسیر رهایی حرکت کنیم. امیدوارم همگی در جهت صحیح گام برداریم.
تفاوت ترک با درمان اعتیاد در چیست؟
/۲ دیدگاه /در درمان هوشمندانه, کمک به خودم, مقالات تخصصی اعتیاد, موضوعات آموزشی /توسط دفتر مرکزی ققنوس
شعبه ابوذر
دبیر: سرکار خانم آقاسی
آموزشگر: آقای امیر نثاری
- دبیر: موضوع امروز بسیار قابل بحث است. باید ترک کنیم یا درمان شویم؟ جای سوال است…
- آموزشگر: ترک یا درمان؟!!! ترک مربوط به فیزیک و جسم انسان است و از ۲۱ تا ۲۸ روز هم طول میکشد. من پنج سال به دنبال این بودم که بفهمم در گروهدرمانی آمدم ترک کنم یا درمان بشوم؟ خیلی طول کشید تا متوجه شدم.
- درمان مربوط به جسم و روح است. دلایل گرایش به مواد و دلایل عود مجدد در بیمار باید ریشهیابی شود. من برای خودم این کار را انجام دادم. ده ماه است که پاک هستم. چیزی که تا به حال به عمرم ندیده بودم. همیشه طوری بود که از همان کمپ که بیرون میآمدم مصرف مواد را شروع میکردم. این همه مدت است که در گروهدرمانی هستم و فرق ترک و درمان را تازه متوجه شدهام. ریشهیابی کردم و فهمیدم تا زمانی که کارهای قبل که شامل رفتارهای اعتیادی و اعتیاد پنداری و… میشود را ادامه دهم و روی آنها کار نکنم، هیچوقت نمیتوانم قطع مواد کنم. اگر هم قطع مواد کنم با این وضعیت صددرصد عود مجدد میکنم، چون قطع مواد پایان راه نیست. مشکل من قطع مواد نبوده و نیست. تازه فهمیدم مشکل از ناحیه رفتارهای اعتیادی است و باید روی آنها کار کنم.
- الان که فکرش را میکنم میبینم من در این سالها خیلی اشتباه کردم و دلیل اینکه در گروهدرمانی درجا زدم این است که تیپر (درمان با شربت) نکردم. اگر تیپر را انجام میدادم به جای ده ماه سه سال پاکی داشتم!! دلیل اینکه من از کمپ بیرون نیامده مصرف مواد داشتم این بود که فقط به ترک مواد فکر میکردم و متوجه مشکلات دیگر در روح و روانم نبودم. متوجه کارهای اشتباهی که در گذشته انجام میدادم و باید کنار میگذاشتم نبودم.
- یکی از دلایل عود مجدد برای من این بود که نمیتوانستم خودم را ببخشم. زمانی که ریشهیابی کردم متوجه شدم تا زمانی که خود و اطرافیان را نبخشم، این وضعیت برای من ادامه پیدا میکند. خوب به یاد دارم که آقای عنبرستانی به من گفتند قبل از اینکه از کمپ بیرون بیایی به این فکر کن که تلاش کنی اول خودت و بعد هم کسانی که از آنها رنجش و کینه داری را ببخشی، البته این کار زمان میبرد اما شدنی است.
- من در زمانی که مصرفکننده بودم کارهای اشتباه زیادی انجام میدادم، اما الان اشتیاق زیادی برای انجام کارهای درست و خوب دارم. اگر یک روز کار خیر و درست انجام ندهم شب حال خوبی ندارم. تنها جایی که حالم را خوب میکند، جمعیت ققنوس است. جمعیت ققنوس احتیاجی به خدمت کردن من ندارد، اگر من در اینجا کاری میکنم به خاطر خودم است. با خود عهد کردهام، فراموش نکنم از کجا آمدم و به کجا رسیدم!! عهد کردهام تا جایی که در توان دارم در جمعیت خدمت کنم چون حال خودم خوب میشود. من فکر میکنم تنها چیزی که باعث شد من رهایی را ببینم همین خدمت کردن است!! من در اینجا واقعا کاری نمیکنم، اما همین کار اندکی که انجام میدهم، به من کمک کرده ده ماه پاک باشم.
- دانشپذیر وحید: ترک برای کسی است که فقط اعتیاد به مواد مخدر دارد، اما رفتارش اعتیادی نیست، کسی که فقط مشکل جسمی دارد و مشکل فکر، روح و قلب را ندارد. چنین شخصی با ترک مشکلش حل میشود. ولی من که جسم و ذهن و قلبم، همه بیمار است، با ترک، مشکلم حل نمیشود. من با این وضع روحی اگر هم ترک کنم باز حال خوبی ندارم و وسوسه و رفتارهای اشتباه قبلی به سراغم میآید. اینها همه میگوید که من باید روح و فکرم را درمان کنم!! خودم را ببخشم و درست فکر کردن و مثبتاندیشی را شروع کنم و از منفی بودن دوری کنم. به آینده نگاهی بیندازم تا بتوانم درمان شوم. زمانی که افکار درمان شد به دنبال آن جسمم هم صد درصد درمان میشود.
دانشپذیر عباس: اعتیاد درد است. وقتی فرد مواد مصرف میکند و پس از مدتی با بازخورد رفتارهای اعتیادی خود مواجه میشود، دردی در وجودش شکل میگیرد. بیشتر ما زمانی که دندان درد میگیریم، با مسکن آن را آرام میکنیم. این آرام شدن موقتی است و دوباره درد شروع میشود، چون عامل ایجادکننده آن هنوز برطرف نشده است. در حقیقت درمان انجام نشده است. برای درمان لازم است به پزشک مراجعه کنیم و مشکل را ریشهای حل کنیم. درد اعتیاد هم همین است. شخص درد اعتیاد دارد و با قطع مصرف تنها به مرحله ترک میرسد، غافل از اینکه این درد دوباره برمیگردد، چون مشکل به صورت اساسی حل نشده است. درحقیقت درمانی اتفاق نیفتاده است. درمان اعتیاد یک پروسه است که شامل مراحل مختلف است. دلایل گرایش به مواد مخدر، علت ماندگاری در مصرف مواد و وجود رفتارهای اعتیادی و … بررسی میشود. برای هرکدام از مراحل نیز راهکارهایی ارائه میشود. به همین ترتیب مراحل مختلف درمان طی میشود تا فرد به رهایی برسد. پس از رسیدن به رهایی نیز این فرآیند ادامه دارد و متوقف نمیشود و هر لحظه باید مراقبتهای لازم انجام شود تا خدای نکرده عود مجدد اتفاق نیفتد.
دانشپذیر احمدرضا: همه ما در ابتدا برای ترک مواد به گروهدرمانی آمدیم. آمدیم ترک کنیم که به یک درمان برسیم. هیچ وقت نمیگوییم آمدیم اول درمان شویم. ترک و درمان از هم جداناپذیر هستند، چون اول باید ترک اتفاق بیفتد و بعد درمان صورت گیرد. در عرض چند روز ترک میتواند اتفاق بیفتد، اما آیا درمان هم اتفاق میافتد؟ زمانی به درمان میرسیم که واقعیتهای به دست آمده از زندگی را قبول کنیم و بپذیریم خوب و بد زندگی همه نتیجه اعمال و رفتار ماست. در این مرحله میتوانیم درمان را شروع کنیم. کلینیکهای زیادی برای ترک اعتیاد وجود دارد، اما ما در اینجا با آموزشهایی که دریافت میکنیم، یاد میگیریم برای درمان اعتیاد و رفتارهای نادرست تلاش کنیم و قدم برداریم. میگویند انسانها در کل ۷۴۶ نقص دارند. اعتیاد به مواد مخدر تنها سه درصد را در برمیگیرد. بازدارنده این سه درصد، همان نود و هفت درصد باقیمانده است که مربوط به روح، روان و ذهن میشود. ترک اگر نباشد هیچگاه به درمان نمیرسیم و درمان اگر نباشد هیچگاه به آرامش نمیرسیم.
- دانشپذیر محسن: ترک کردن اصلا سخت نیست. نگه داشتن آن سخت است. باید دید چه ابزاری برای پایداری لازم است. آموزش همان چیزی است که به آن نیاز داریم. من بارها ترک کردم اما دوباره شروع کردم، چون آموزش نداشتم. از زمانی که در گروهدرمانی شرکت کردم یاد گرفتم چگونه با وسوسه خودم مبارزه کنم و در این مسیر دچار لغزش نشوم. آموزش باعث شد من به رهایی برسم. ترک و درمان دو چیزی هستند که باید با هم باشند. ترک بدون درمان هیچ فایدهای ندارد. بدن افراد مصرفکننده نسبت به مواد مخدر ویار دارد و اگر درمان پشتوانه ترک نباشد، ترک کردن به تنهایی حکم مرخصی را دارد و هیچ منفعت دیگری ندارد و با کوچکترین وسوسه دوباره به سمت مصرف کشیده میشوند. نبود آگاهی و عملکرد غیر اصولی باعث این اتفاق میشود.
- دانشپذیر بهنام: من بارها برای ترک اقدام کرده بودم و بارها تجربه عود مجدد را داشتم و دلیل آن هم این بود که اصلا نمیدانستم برای پایداری باید به درمان برسم. همیشه این باور را داشتم که نمیشود از مواد به طور کامل رها شد. تنها میتوان مدتی از آن دور بود و در اصطلاح مرخصی گرفت. هیچگاه به درمان فکر نمیکردم. تازه الان متوجه شدم که ترک مواد تازه شروع راه درمان است و بسیار مراقبتها برای پایدار ماندن لازم است که انجام شود.
دانشپذیر محمد: درمان یعنی اینکه ما بنایی را در اثر بیماری اعتیاد خراب کردیم که این بنا از بنیان دوباره باید ساخته شود. مساله درمان مربوط به باور قلبی فرد است و اگر این باور درست ساخته نشود، زیربنا محکم نخواهد بود. تبریک میگم به همه کسانی که این باور محکم را ساختهاند. این بسیار ارزشمند است. به قول آقای حبیبی افرادی که به باور محکم در رهایی رسیدهاند و میخواهند پایدار بمانند، اینگونه به نظر میرسند که انگار یک لامپ در بالای سر آنها روشن شده است. حالات و رفتار آنها فریاد میزند که به ایمان قلبی رسیدهاند.
- دانشپذیر حسن: درمان یعنی ریشهکنی!!! در مورد هر بیماری اگر گفته شود فردی به درمان رسیده است یعنی آن بیماری ریشهکن شده است و دیگر وجود ندارد. ترک کردن یعنی رفتن، اما احتمال بازگشتن خیلی زیاد است. برای درمان بازگشتنی وجود ندارد. باید بررسی کنم و ببینم آیا من که ادعا میکنم به درمان رسیدهام، واقعا بیماری اعتیاد از وجودم ریشهکن شده است؟!! اعتیاد یک بیماری مزمن است که هیچگاه ریشهکن نمیشود و من زمانی که به رهایی میرسم، برای پایداری، باید از رهایی خودم مراقبت و مواظبت کنم. این کار جز با آموزش امکانپذیر نیست. باید آموزشهای کاربردی را در زمینه اعتیاد دریافت کنم. باید بدانم اصلا اعتیاد چیست؟ برای رها شدن از اعتیاد چه آموزشهای موردی (آموزشهای مخصوص اعتیاد) را باید ببینم؟ این مراقبه فقط با حضور در جلسات آموزشی امکانپذیر است. تمام افرادی که میروند و صدمه میبینند و پایداری در آنها به وجود نمیآید، تنها دلیلش این است که وصل نیستند و آموزش نمیگیرند. من زمانی میتوانم بگویم به رهایی رسیدم که دیگر در من هیچ اعتیادی وجود نداشته باشد. اما وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم راحت دروغ میگویم. زمینه تخصصی ما افراد مصرفکننده اعتیاد به مواد مخدر است اما همین اعتیاد بسیاری رفتارهای ناهنجار و اعتیادهای پنداری را در ما به وجود آورده است. برای پایدار ماندن باید دانه به دانه رفتارهای نادرست را شناسایی کنم. به عنوان مثال بررسی کنم ببینم آیا من که زمانی دروغ میگفتم، در شرایط جدید، اگر جایی گیر کنم باز هم دروغ میگویم یا نه؟! فقط ادعای رهایی را نداشته باشم. اگر توانستم در موقعیتهای خاص دروغ نگویم، اگر توانستم روی رفتارهای نادرست دیگر مثل بینظمی و خیلی اعتیادهای پنداری دیگر کار کنم و آدمی عاری از هرگونه اعتیاد شوم، آن زمان میتوانم بگویم پایدار و رها شدم. برای رها شدن خیلی باید مراقب باشیم. در چیزهایی که به ما ربط ندارد مداخله نکنیم. قضاوت نکنیم. همین قضاوت کردن در روند پایداری بسیار صدمهزننده است.
- دانشپذیر ابوذر: ترک شروع کار است اما باید باقی مسیر را هم طی کنیم. باید در تغییر حرکت به سمت موفقیت خواست قلبی داشته باشیم. من به عنوان کسی که قبلا مصرفکننده بوده، باید روی نقصهای فعال خود کار کنم. یک سری نقصها مثل بداخلاقی با ترک کردن از بین میرود، اما یک سری از آنها را تا آخر عمر یدک میکشیم. من امروز باید شخصیت خودم را به راهنما بسپارم که مرا درست شکل دهد که یاد بگیرم هر روز روی نقصهای خود کار کنم. درمان یعنی من باید بپذیرم بیمارم و باید به اینجا بیایم و آموزش بگیرم. باید بدانم تا مدتها پس از رهایی بیماری من هر روز صبح زودتر از خودم بیدار میشود و من باید در برخورد با آن هوشیار باشم. امروز باید تسلیم باشم و دچار غرور نشوم. رهایی مدت نمیشناسد و هرزمانی احساس بیتفاوتی به سراغ من بیاید، عود مجدد اتفاق میافتد. هر موقع احساس کنم دیگر به درمان نیازی ندارم بیشک مشکل به وجود میآید.
- دانشیار بهشتی: برای دانشیاران هم بسیار مهم است که دانشپذیر آنها ترک کرده یا به درمان رسیده است. در درمان ترک باید اتفاق بیفتد اما همانطور که دانشپذیران دارند درمان میشوند و آموزش میگیرند، ما دانشیاران هم آموزش میگیریم. مواد را میشناسیم، مصرفکننده را میشناسیم، نوع رفتار با مصرفکننده را میشناسیم و روی بخشش و صبر خود کار میکنیم. چیزی که از همه مهمتر یاد میگیریم این است که یاد میگیریم از خود مراقبت کنیم. من به عنوان دانشیار یاد میگیرم که باید یک انسان سالم از لحاظ جسمانی و روحی و روانی باشم تا بتوانم از دانشپذیرم که یک بیمار است و بیمار بسیار سختی است حمایت کنم و در اصطلاح بال پروازش باشم. امیدوارم ما دانشیاران همیشه این نکته را در نظر داشته باشیم که تا سالم نباشیم، نمیتوانیم حامی خوبی برای دانشپذیران باشیم.
- دانشپذیر پیمان: اصطلاح درمان به تنهایی صحیح نیست و به جای آن باید از فرایند درمان استفاده کرد. وقتی میگوییم درمان، یعنی بعد از مدتی به پایان میرسد و همه چیز درست میشود. نه این نیست. فرایند درمان درست است و تا آخر عمر ادامه دارد. تا آخر عمر بیماری با من هست. همینطور که امروز که دو سال و هشت ماه است به رهایی رسیدهام، بیماری هنوز هست و با من صحبت میکند. نباید هیچگاه فراموش کنم که بیماری جسمانی، روحانی و روانی اعتیاد تا همیشه همراه من است و نباید از آن غافل شوم. باید ببینم امروز و در حال حاضر از کدام جنبه آن در معرض خطر هستم و امکان دارد گزیده شوم؟ آیا امروز به آن خودباوری و خودشناسی رسیدهام که بتوانم نوع خطری که از جانب بیماری مرا تهدید میکند، در هر لحظه شناسایی کنم؟ من با تمام وجود اقرار میکنم که نه میدانم و نه میتوانم!!! علیرغم اینکه گاهی در خلوت خودم ادعای دانستن دارم اما واقعیت این است که هیچ نمیدانم!! درمان زمانی به اوج خود میرسد که من از مرز مصرفکنندگی به تولیدکنندگی رسیده باشم. یعنی اگر طالب شادی هستم به دنبال آن در بیرون خود نباشم، در درون خود شادی تولید کنم!! مشکل من مصرف مواد مخدر نبوده، حتی مشکل من نوع مصرف هم نبوده است. مشکل من یک بیماری به نام اعتیاد است که با من صحبت میکند، در زمان تنهایی با من صحبت میکند!! آیا من امروز توانستهام این بیماری را به درستی بشناسم؟! آیا امروز توانستهام خلاهای روحانی خود را پر کنم؟! آیا توانستهام خدا را وارد زندگی خود کنم، همان کسی که نبودش در زندگیام باعث تمام کمبودهای من شده است؟! آیا امروز توانستهام از لحاظ روانی انسانی متعادل شوم؟ اگر پاسخ تمام سوالاتم مثبت باشد تازه میتوانم بگویم پنجاه درصد درمان را انجام دادهام.
- دبیر: ما خانوادهها در مسیر درمان هیچگاه فرایند زمان را فراموش نکنیم. عجله نکنیم، تا درمان به صورت درست و کامل مسیر خود را طی کند. برای فردی که سالیان زیادی اعتیاد داشته است، زمان کمی مثل شش ماه و یک سال جواب نمیدهد. باید روی خود کار کند. ما اگر بخواهیم سنگی را صیقل دهیم، زمان میبرد، چه برسد به پیچیدگی یک انسان که با اعتیاد ادغام شده است. کار آسانی نیست و احتیاج به صبر و حوصله دارد. با صبر، آرامش بیشتری برای طی مسیر به وجود میآید.
گردآورنده : دانشیار فلاح
عکاسان : دانشیار حسن پور – دانشپذیر اصغری
آدرس دفتر مرکزی
تهران . میدان خراسان . خیابان خاوران . بعد از فرهنگسرای خاوران . روبروی بلوار شاهد . مجتمع اداری تجاری مهدیس . بلوک اداری جنوبی . واحد 11
ساعت کار : 7 الی 15 همه روزه بجز روزهای تعطیل
مراجعه حضوری : از ساعت 9 الی 14
تلفن تماس : 33437131