چگونگی انتخاب یک هدف خوب ؟ چگونه یک هدف خوب انتخاب کنیم؟
موضوع: چگونگی انتخاب هدف
دبیر: سرکار خانم حضرتی
آموزشگر: آقای مسعود کریمی
- دبیر: همه ما دنبال موفقیت هستیم. موفقیت همان تعیین هدف است. شخصی که برای خود هدفی معین کند به موفقیت میرسد. زندگی ما فقط زمانی بهتر میشود،که خواسته خودمان از زندگی را مشخص کنیم و سپس تکتک روزها را برای رسیدن به این خواسته کار کنیم.
- آموزشگر: در رابطه با انتخاب هدف همیشه کلیشهای صحبت شده است. جملاتی از «قبیل انسان باید هدف داشته باشد!»، «زندگی بدون هدف مانند زمین فوتبال بدون دروازه میماند!» و… را زیاد شنیدهایم، اما آیا تابهحال از خود پرسیدهایم که چطور باید هدفها را انتخاب کنیم؟ چطور باید هدف را تشخیص دهیم؟ من به عنوان یک انسان در زندگی چه هدفهایی باید داشته باشم؟ به طور قطع هدفهایی که من در زندگی دارم با هدفهایی که دیگری دارد، متفاوت است. شاید اگر هدفی را که دیگری انتخاب میکند من انتخاب کنم به آن نرسم یا اگر هم برسم منفعتی برای من نداشته باشد. خیلی اوقات هدفهایی را انتخاب میکنیم، که ثمرهای که باید در زندگی ما داشته باشد را ندارد، چون از همان ابتدا اشتباه انتخاب کردیم. در این آموزش قصد دارم از صحبتهای کلیشهای مقداری کنارهگیری کنم و ریشهایتر این مبحث را جلو ببرم. بگویم اگر من میخواهم هدفی را انتخاب کنم، باید چطور باشد و برای رسیدن به آن باید چه کاری انجام دهم؟ در ابتدا اولویت را به چگونگی انتخاب هدف میدهم و در ادامه به چگونگی دستیابی به آن میپردازم. بیشتر هم در مورد اولویت اول صحبت میکنم.
- مطلب چگونگی انتخاب هدف را با یک سوال شروع میکنم و قبل از آن قصد دارم ذهن افراد حاضر در جمع را آماده کنم. طبق آمار جامعه روانشناسان، آمار افرادی که به موفقیت دست پیدا میکنند، هشت درصد است. فقط ۸ درصد به موفقیت میرسند و ۹۲ درصد یا به هدف نمیرسند، یا در میانه مسیر از ادامه راه به دلیل خستگی، بیانگیزگی و … منصرف میشوند. آن چه کاری است که ۸ درصد انجام دادند و به هدفهای خود رسیدند، اما ۹۲ درصد انجام ندادند و نرسیدند؟
همه ما بدون شک در زندگی هدفهایی را انتخاب کردهایم، یا به آن رسیدهایم و خوشحال شدهایم یا نرسیدهایم. سوال این است که آیا به این فکر کردهایم که هدف را باید چطور مشخص کنیم و اگر درست بود آن را انتخاب کنیم؟
- دانشپذیر هادی: چیزی که بعد از حضور در گروهدرمانی یاد گرفتهام، مشورت کردن است. قبل از این آدم خودسری بودم (مانند تمام افراد مصرفکننده) و هر چیزی که راحتتر بود را انتخاب میکردم. بعد از حضور در گروهدرمانی یاد گرفتم برای هر چیز حتی در هدفگذاری با کسی که تجربه بیشتری دارد و کارآموختهتر است، مشورت کنم. این کار را همه ما در گروهدرمانی انجام میدهیم. برای رسیدن به رهایی از راهنما مشورت میگیریم. راهنما شخصی است که این مسیر را قبلا طی کرده است و من با اطمینان خاطر با چنین فردی مشورت میکنم. وقتی من وارد این دنیای جدیدم شدم نمیدانستم چه کاری میخواهم انجام دهم و از کجا باید شروع کنم و به کجا باید برسم؟! اولویتهایم چیست؟ راهنما کسی است که در این مسیر به من کمک میکند. من وقتی میخواهم شغلی انتخاب کنم با شخصی که مدتی در آن کار بوده و موفق شده مشورت میکنم. کاری که من در انتخاب هدفهایم انجام میدهم این است که با فردی که در آن زمینه موفق بوده مشورت میکنم. از مشورت کردن برای تعیین هدف استفاده میکنم. چگونگی رسیدن به هدف هم که بحثش جداست.
- دانشیار جباری: برای انتخاب هدف و اینکه چه هدفی را انتخاب کنیم، در درجه اول باید به علاقهمندی در یک زمینه خاص توجه کنیم و ببینیم به چه چیزی علاقه داریم. به عنوان مثال شخصی که علاقه به مکانیکی دارد، نباید از او توقع پزشک شدن را داشته باشیم. بعد از مشخص شدن این مرحله (انتخاب) میتوانیم قدم در راه بگذاریم تا به هدف برسیم. در طی مسیر باید از مشورت و راهنمایی خوب گرفتن، تحقیق و مطالعه و کسب تجربه برای رسیدن به هدف استفاده کنیم. باید به این نکته توجه داشته باشیم که در مسیر رسیدن به هدف تلاش بیهوده نداشته باشیم. تلاش باید اصولی باشد. به عنوان مثال کوهنوردی که میخواهد به قله برسد، باید در درجه اول یک راهنمای مطمئن داشته باشد تا با برنامهریزی و رفتار اصولی و استفاده از تجهیزات مناسب به قله برسد.
- آموزشگر: نکته مهمی که به آن اشاره شد مساله علاقه و توانایی در انتخاب هدف است. گام اول برای رسیدن به هدف این است که من قبل از انتخاب هدف باید بررسی کنم ببینم آیا هدف مورد نظر با وجود و شرایط من سازگار است و در اصطلاح آیا من رسیدن به یک هدف خاص را در خودم میبینم؟ به عنوان مثال من ده میلیون پول دارم و میخواهم یک ماشین به ارزش پانصد میلیون تومان بخرم. من نمیتوانم از خودم انتظار داشته باشم با این مقدار پول در عرض یک ماه به توانایی خرید آن ماشین برسم. استثنا همیشه وجود دارد، اما من کلینگری میکنم. من اگر میخواهم هدفی را برای خود مشخص کنم، در ابتدا باید ببینم آیا توانایی آن را دارم، در زمانی که مد نظرم است به آن برسم؟
در مواجهه با چنین وضعیتی یا باید هدفهایم را کوچکتر یا زمان رسیدن به هدف بزرگ را طولانیتر کنم. اکثر ما از یک جا خیلی ضربه میخوریم و آن این است که بین رویا و واقعیتمان خیلی فاصله است. گاهی ممکن است غرق در رویاهای بزرگ شویم و این رویاها سالها با واقعیت فاصله داشته باشد. وقتی از رویا بیرون میآییم و وضعیت فعلی را میبینیم، دچار حال بد میشویم (البته این به معنی نفی رویاپردازی نیست). به همین خاطر است که بسیار تاکید میکنم که قبل از انتخاب هدف باید اول ببینیم کجا ایستادیم و هدفی که میخواهیم به آن برسیم آیا مناسب ما هست یا نه؟ من نباید هدفی را انتخاب کنم که در آینده به درد من نخورد. باید ببینم آیا هدفی که انتخاب میکنم جزو اولویتهای رسیدن به خوشبختی در زندگی من هست یا نه؟ من زندگی میکنم برای اینکه زندگی قشنگی برای خودم، خانواده و اطرافیانم بسازم. اگر قرار است هدفی را انتخاب کنم که به اینها نرسم، به نظر من این انتخاب درست نیست. مثال بارز برای این قسمت، هدف مصرف مواد مخدر است. اگر روز اول آگاهی امروزم را داشتم، مواد مخدر را انتخاب نمیکردم. اگر آن روز اولویتهای زندگیام را بر اساس افکار امروزم میچیدم قطعا مواد مخدر را انتخاب نمیکردم. آن روز هدف برای من موادمخدر بود، انتخاب کردم و رسیدم اما این انتخاب اشتباه بود. این هدف، شایسته و درخور من نبود. به درد من نمیخورد. به جای این که من را به موفقیت برساند، نتیجه عکس داد. حالم را بدتر کرد و روزبهروز تجربیات تلختر را برای من رقم زد. - دانشپذیر بهنام: برای انتخاب هدف اولین چیزی که در نظر میگیرم این است که ببینم به چه چیزی نیاز دارم. همیشه هدف باید بر اساس نیاز و احتیاج انتخاب شود. اگر غیر از این باشد اشتباه و غیراصولی است. به عنوان مثال در حال حاضر هدف و نیاز برای من رهایی است. من نمیتوانم به جای این هدف مهم و حیاتی چیزی مثل خرید ماشین که ضروری نیست را انتخاب کنم. هدفهایم را باید طوری اولویتبندی کنم که هدف اول پایه هدف دوم و هدفهای بعدی باشد. این باعث میشود پله پله بالا بروم. در طول مسیر هدفهای کوچک بسیار مفید هستند چون باعث ایجاد انگیزه در جهت رسیدن به هدف بزرگتر برای فرد میشوند.
- آموزشگر: نکته مهم دیگر هم که به آن اشاره شد همین است که اگر میخواهیم هدفی را انتخاب کنیم این انتخاب باید بر اساس نیازها و اولویتها باشد. در گروهدرمانی اگر فردی وارد میشود و میگوید من کار ندارم و مشکل مالی دارم به او گفته میشود که اول باید به رهایی برسد و یک زندگی سالم داشته باشد تا در ادامه بتواند کار کند و درآمد داشته باشد.
- در ابتدا گفته شد ۸ درصد به موفقیت میرسند و ۹۲ درصد نمیرسند. سوال این است که آن ۸ درصد در مسیر رسیدن به هدف چه کارهایی کردند که به هدف رسیدند و ۹۲ درصد چه کارهایی نکردند که نرسیدند؟
- من اگر میخواهم هدفی را انتخاب کنم، در ابتدا یک سری سوال باید از خود بپرسم. خیلی از افراد این کار را انجام نمیدهند. میگویند باید رویاپردازی کرد. اما قبل از اینکه اصلا من بخواهم به سمت چیزی که ذهنم به طرف آن کشیده شده بروم، اولین سوالی که باید از خودم بپرسم، این است که هدف من چیست؟ امروز در این موقعیت هدف من چیست؟ اولویت اول من و اولین هدفی که باید انتخاب کنم چیست؟ بعد از انتخاب هدف که هر چیزی از جمله رهایی و یا حتی مصرف مواد و عود مجدد میتواند باشد (دوستانی که دچار وسوسه میشوند به این نکته خیلی توجه کنند که وسوسه میتواند باعث شود مصرف مواد هم به عنوان یک نوع هدف در ذهن به وجود بیاید)، دومین سوال باید پرسیده شود و آن این است که آیا این هدف مناسب من است یا خیر؟ شایسته من هست یا خیر؟ (فردی که دچار وسوسه شده باید بپرسد آیا مصرف دوباره مواد مناسب من هست یا خیر؟ و فردی که به هدف رهایی فکر میکند هم این سوال را بپرسد که آیا رهایی مناسب من هست یا خیر؟) در کارگروه سوالی پرسیده شد و آن این بود که آیا درست است که بعضی افراد در زمان تیپر (مصرف شربت) مصرف مواد را انجام میدهند؟ در جواب باید بگویم که بدون شک این کار اشتباه است و نشاندهنده این است که شخصی که این کار را انجام میدهد هنوز هدف خود را به درستی نشناخته است. ما هر قدمی که در زندگی برمیداریم قسمتی از هدفهایمان محسوب میشود. بعضیها حتی در تیپر کردن هم هدفهایشان به هم میریزد و گنگ میشوند. اشتباه قدم برمیدارند و افکارشان سمت و سوی منفی میرود و فکر میکنند مصرف مواد در زمان تیپر به جایی برنمیخورد و کسی هم متوجه نمیشود و میتوانند این کار را انجام دهند. غافل از این هستند که با این کار فقط خود را فریب میدهند و بس!!! همان یک فکر و قدم اشتباه به سمت هدف نادرست، منجر به مصرف مواد و خارج شدن فرد از تیپر میشود و دوباره همان شب خانه نرفتنها، بهانه آوردنها، دروغها و دور زدن راهنما شروع میشود و اینگونه یک عملکرد اشتباه باعث میشود فرد به کل از مسیر درمان خارج شود.
- حال فرض میکنم هدف را بررسی و انتخاب کردهام. در اصطلاح دودوتای من چهارتا شده و فهمیدم این هدف برای من است. حال سوالی که باید از خود بپرسم این است که چه چیزهایی در رسیدن به هدفم مرا کمک میکنند؟ جواب این است که مهمترین ضرورت در این مرحله مشاوره گرفتن از اشخاص باتجربه است. خوشبختانه در موضوع رهایی که مهمترین و مطمئنترین هدف برای افراد جمعیت است، تک تک ما باید خوشحال باشیم، چون زمانی که به مسیر رهایی فکر میکنیم و دنبال جواب برای سوالهایمان میگردیم، شخص یا بهتر است بگویم فرشتهای به اسم راهنما به کمک ما میآید. مشاوره گرفتن اولین چیزی است که در مسیر رسیدن به هدفهایمان به آن نیاز داریم. مشورت گرفتن از راهنما موهبتی است که در اختیار افراد جمعیت قرار گرفته است. بدون اغراق میگویم که من در نود و نه درصد انتخاب هدفهایم از راهنمای خودم کمک و مشاوره میگیرم.
- پس از طی مراحل بالا در مسیر هدف سوال چهارمی که مطرح میشود این است که آیا من به هدفی که انتخاب کردهام و قدم در راه رسیدن به آن برداشتهام متعهد خواهم بود و تا انتها مسیر را ادامه خواهم داد؟
- سوال پنجم این است؛ زمانی که به هدفم برسم چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ بعضیها هدفهایی را انتخاب میکنند و وقتی به آن میرسند، تازه متوجه خواهند شد این هدف برای آنها نبوده است. متوجه میشوند انتخاب هدف را اشتباه انجام دادهاند.
- یک سری بایدها و نبایدها در انتخاب هدف وجود دارد که به ترتیب زیر است:
– هدفی که انتخاب میکنیم باید منطقی باشد. در کارگاههای اندیشه نو، زندگی نو که به آموزشگری آقای حبیبی برگزار میشود، مضمون و چهارچوب، این است که من به عنوان یک انسان، اگر میخواهم هدفی را انتخاب کنم آن هدف باید منطقی باشد. یعنی هدف من از صفر تا صد باید بر مبنای منطق و عقلانیت باشد. هدفهایی که بر مبنای احساس انتخاب میشوند هم به نتیجههای خوب میرسند، اما هدفهای منطقی درصد موفقیت بالاتری دارند.
– پس از انتخاب هدف منطقی باید برای آن رویاپردازی کنیم. خیلیها میگویند اگر میخواهی به هدفی برسی نباید به آن فکر کنی، اما علم روانشناسی امروز میگوید که برعکس اگر هدفی را داری شب به هنگام خواب به آن فکر کن. خودت را در شرایطی که دوست داری تصور کن. این کار دلیل علمی دارد. وقتی این کار را انجام دهیم وابستگی بیشتری به هدفمان پیدا میکنیم، در نتیجه تلاش بیشتری برای رسیدن به آن خواهیم کرد.
– هدف ما باید با میزان تلاش ما مطابقت داشته باشد. من اگر هدفی را دارم، باید ببینم برای رسیدن به آن چقدر تلاش میکنم. آقای رحمانیان همیشه در کارگروه میگفتند که یا علی گفتن به تنهایی فایده ندارد. زمانی که دستت را بر زانویت میگذاری و میگویی «یا علی» و بلند میشوی فایده دارد.
– از رسیدن به هدف ناامید نشویم. گاهی هدفی را انتخاب میکنیم، تا نیمه راه میرویم، نتیجه را نمیبینیم، ناامید میشویم و دیگر ادامه نمیدهیم. بعضی افراد یک طرز فکر اشتباه دارند و آن این است که انتظار دارند زود به نتیجه برسند و در اصطلاح یک شبه معجزه شود!! این افراد صبر ندارند. شاید برای رسیدن به هدف در یک مسیر باید ده قدم برداریم، اما متاسفانه در قدم نهم ناامید میشویم و ادامه نمیدهیم. میگویند اکثر تصادفات جادهای بعد از طی کردن نود درصد مسیر اتفاق میافتد. ادیسون ۹۹۹ بار برای اختراع لامپ تلاش کرد و بار هزارم موفق شد. در جواب یک خبرنگار که به او میگوید شنیدم شما ۹۹۹ بار تلاش کردی و شکست خوردی میگوید: «من ۹۹۹ بار شکست نخوردم. ۹۹۹ بار متوجه شدم راه تهیه لامپ اینگونه نیست.» دیدگاه بسیار مهم است.
- آقای حبیبی: نویسنده معروفی به نام فرانکلین میگوید: «قبل از مرگت دو کار را حتما انجام بده، یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد، یا کاری را انجام بده که ماندگار باشد.»
- در رابطه با موضوع آموزش باید بگویم که متاسفانه خیلی از دوستان در همان مرحله اول، یعنی چگونگی انتخاب هدف، میمانند و اصلا به مرحله دوم یعنی، چگونگی رسیدن به هدف نمیرسند. خیلی از دوستان اصلا هدف ندارند و چهره آنها فریاد میزند و میگوید: «من فاقد هدف هستم!!!» تنها حضور فیزیکی دارند و کاملا مشخص است که به اجبار خانواده در جلسه آموزشی شرکت میکنند.
- امیدوارم به مرحلهای برسید که با انگیزه خیلی زیاد و با کمی تفکر عمیق یک هدف ارزشمند را در ابتدا برای خود انتخاب کنید و بدانید به خاطر چه کسی و چه چیزی در جلسات آموزشی شرکت میکنید. در آن زمان است که برای رسیدن به هدفتان هر کاری حاضرید انجام دهید هیچ چیزی جلوی شما را در رسیدن به هدف نمیتواند بگیرد. اگر انگیزهها بیرونی باشد و خود را در هدفی که انتخاب میکنید، در نظر نگیرید و خیلی مسائل و اتفاقات بیرونی باعث شده باشد که در کارگاههای آموزشی شرکت کنید، همه اینها موجب میشود با کوچکترین دلیلی از ادامه راه منصرف شوید. هدفی که به خاطر وجود خودتان انتخاب کرده باشید پایدار میماند.
- در این مکان همه موضوعات آموزشی به مقوله قطع مواد و رسیدن به رهایی و پایداری در مسیر رهایی مربوط میشود. تمام اینها برای این است که دوستان متوجه شوند به چه دلیل در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند و بتوانند هرچه بیشتر و بهتر هدف خود را که همان رهایی و پایداری است، بشناسند و برسند به جایی که انگیزههای آنها درونی شود و انسانیت واقعی را تجربه کنند.
- من معتقدم کسانی که در گروههای مردمنهاد خدمت میکنند، به آن درجه بالای انسانیت میرسند، به شرطی که یک سری کارها را در جهت رشد خود انجام دهند.
- آرزوی من این است که افراد حاضر در جلسات آموزشی به جایی برسند که انگیزههای بیرونی برایشان تا حد زیادی درونی شود. بسیار آزاردهنده است که بعضی دوستان رفت و آمدشان به جلسات، حتی پس از اینکه مدت زمانی از ورودشان گذشته و تازهوارد نیستند، وابسته به حضور همسرشان است. خیلی آزاردهنده است!! من در مورد کدام هدف برای چنین فردی باید صحبت کنم؟!! خیلی آزاردهنده است وقتی میبینم فردی هنوز برای جلب رضایت پدر و مادر در اینجا حاضر میشود و به خاطر وجود خودش کاری نمیکند!! این اصلا هدف نیست. این آدم برای هدفی که از اساس مشکل دارد چه کاری میتواند انجام دهد؟! هدف اگر ارزشمند باشد، مانند یک آهنربای بسیار قوی که یک تکه آهن را میکشد، عمل میکند و خیلی از مشکلات در مسیر رسیدن به آن برای کسی که آن را انتخاب کرده اصلا به چشم نمیآید.
- اگر هدفتان ارزشمند باشد، برای قطع مواد میجنگید. برای پایداری در مسیر رهایی میجنگید. برای ارزشگذاری روی هدفتان کمی بیشتر فکر کنید و بیندیشید. ببینید برای خاطر چه کسی قدم برمیدارید و هدفتان چقدر برایتان اهمیت دارد؟! هدفتان زمانی میتواند برای شما خیلی حائز اهمیت باشد که اگر امشب آن را از شما گرفتند، تا صبح از شدت بیقراری خواب به چشمتان نیاید. من احساس میکنم بعضی افراد هستند که هدفشان به اندازه تلفن همراهشان هم برایشان ارزش ندارد، یعنی اگر تلفن همراهش را بگیری کلی ناراحت میشود اما هدفش را بگیری اصلا برایش مهم نیست. خیلی باید به هدف خود فکر کنید تا ببینید چقدر برای شما ارزش دارد.
- تعدادی از دوستان هستند که چهرههایشان با من حرف میزند و میگوید: «ما برای جنگیدن آمدهایم و حاضریم برای هدفمان هر کاری بکنیم.» ولی بعضیها هم میگویند: «ما برای رسیدن به هدفمان هر کاری را انجام نمیدهیم.» اگر فردی طرز فکر دوم را داشته باشد و مثلا راهنما بگوید علاوه بر روزهای زوج، روزهای فرد هم حضور داشته باش ممکن است بگوید من اصلا جمعیت نمیآیم!ا من میتوانم امتحان کنم شما ببینید. چنین فردی هدفش آن ارزشی که باید داشته باشد را برایش ندارد. اصلا این انتظار وجود ندارد که فردی از فعالیتهای زندگی به واسطه حضور در جلسات بازبماند. راهنما همیشه شرایط را میسنجد و بعد از رهجو میخواهد کاری را انجام دهد. بحث سر خواست قلبی افراد برای حضور در کارگاهها است. بعضی افراد آنقدر مشتاق هستند که هیچ مانعی برای آنها معنی ندارد و هر جور شده آن را از سر راه رسیدن به هدف خود برمیدارند.
- متاسفانه کلید عشق در هدفگذاری بعضی از بچهها وجود ندارد. کسی که با شک و تردید هدفی را انتخاب کند، یک روز از هدفش بازمیماند. دنیایی تفاوت وجود دارد بین کسی که هدفش را دوست داشته باشد و کسی که عاشق هدفش باشد!! ما افراد زیادی در مجموعه داریم که فقط هدف خود را دوست دارند و برای آنها ارزشمند است، اما عاشق نیستند!! به همین دلیل هم هست که خیلی از بچهها بعد از مدتی دوباره به زمان مصرف برمیگردند. چیزی را از دست میدهند که عاشقش نیستند. اگر عشق وجود داشته باشد، این اتفاق نمیافتد. باید با خود روراست باشید و ببینید اگر یک روز این رهایی و کارگاههای آموزشی و رشد را از شما بگیرند چه حالی پیدا میکنید؟ هدفتان باید آنقدر برای شما ارزشمند باشد و به قدری عاشقش باشید که حاضر نباشید به هیچ وجه آن را از دست بدهید. من عاشق تکتک افراد جمعیت هستم و این عشق نمیگذارد مشکلات موجود، خللی در کار جمعیت وارد کند.
- بر اساس دایره تعادل، هرکدام از فعالیتهای زندگی یک شعاع را در دایره به خود اختصاص میدهند. اگر شعاعها طوری بود که یک دایره تشکیل شد، نشان از تعادل در زندگی دارد. من همیشه سعی میکنم بین فعالیتهای کاری، فعالیتهای جمعیت، خانواده و … تعادل برقرار کنم. بر همین اساس است که من اجازه نمیدهم فعالیتها و مشغلههای دیگر مرا از توجه به جمعیت بازدارد. شما هم باید این دایره را در زندگی خود به کار بندید تا زندگیتان به تعادل برسد. در انتخاب هدف هم باید به این نکته خیلی توجه کنید که چه چیزی را انتخاب میکنید، آیا توانایی انجام آن را دارید و آیا انتخاب یک هدف باعث نمیشود از هدفهای دیگر بازبمانید؟ زمانی که در گروهدرمانی هستید دقت کنید وقت کارتان را از دست ندهید و اگر سر کار هستید حواستان باشد وقت گروهدرمانی را از دست ندهید. اگر جمعه صبح برای ورزش میآیید، عصر را باید به خانواده اختصاص دهید، تا این تعادل به وجود بیاید. اگر در هر قسمت زیادهروی شود تعادل به هم میخورد. حتی اگر به جمعیت آمدن شما زیاده از حد شود، هیچ اتفاق مثبتی برای شما نمیافتد و نشان میدهد تعادل ندارید.
شما باید صبح جمعه که راهنما را دیدید برای ظهر ناهار را با خانواده باشید و عصر هم به گردش بروید، این یعنی تعادل!!! اگر تعادل به هم بخورد همه چیز به هم میریزد. ما باید تمام تلاشمان را در انتخاب و برنامهریزی برای هدفمان به خرج دهیم که همه چیز سر جای خودش باشد و طوری نباشد که با یک کار، چهار کار دیگر به هم بریزد. چند روز پیش یکی از بچهها به من گفت شغلی پیدا کرده که از هفت شب تا هفت صبح زمان کاری آن است. در جوابش گفتم از نظر من این کار به هیچ وجه مناسب نیست و تمام زندگی تو را به هم میریزد و باعث میشود، نتوانی به فعالیتهای دیگرت که یکی از آنها حضور در جلسات آموزشی است به درستی رسیدگی کنی. من هم میتوانم از هشت صبح تا نه شب بروم سر کار!! با این حساب تکلیف زندگیام چه میشود؟!! همیشه و همه جا دایره تعادل را در نظر داشته باشید و طوری برنامهریزی کنید که بین کار و خانواده و فعالیتهای جانبی تعادل برقرار شود.
دانشگار : سرکار خانم فلاح
باسلام وخداقوت مطالب خیلی خیلی عالی بودسپاسگذارم
درود برجمعیت ققنوس
خداقوت برشما عزیزان
ممنون و سپاس از مطالب بسیار خوبتان🙏
با عرض سلام و خداقوت به تمامی زحمتکشان
مطالب عالی بود من تبریک میگم به مسعود عزیز بابت ارائه مطالب خوب وبرگزاری کارگاه مفید.
سلام و درود
خداقوت عرض میکنم مطالب بسیارعالی بود
سپاسگزارم
با سلام ودرود
بارگزای آموزشگریها خیلی کار سختیست و من خداقوت جانانه میگم به عزیزی که این مطالب را کامل تایپ کرده
همچنین مطالب آقای کریمی عالی و هدفمند بود
سلام باعرض تشکر و خداقوت به اموزشگر و دانشنگار محترم و ممنونم از شما اقای غفوری
من به شخصه استفاده کردم از این مطالب
موفق باشید
با سلام ودرود
آموزشها عالی بود ونحوه آموزش نگاری هم بسیار عالی
ممنون از همگی
با درود
خداقوت بخاطر مطالب آموزنده و زحمت نگارش و تایپ
درود بر جمعیت ققنوس
سلام .ممنون از آقای کریمی بابت مطالب ارزشمندشان .خداقوت ویژه به جناب آقای غفوری ودانشنگارمحترم بابت بار گذاری مطالب
سلام و خداقوت جانانه به آموزشگر و دبیر و همچنین دانشنگار محترم بسیار عالی بود
اینکه بصورت سوالی بود و خوراک ذهنی ایجاد شد تاثیر بیشتری در یادگیری دارد ممنون و سپاس از شما عزیزان
سلام خداقوت مطالب خیلی عالی بنظرم کاملا درست میفرمایند بنده به شخصه استفاده کردم
بادرود
خدا قوت به جناب آقای حبیبی و دبیر کارگاه آموزشی و آموزشگر کارگاه آموزشی و مشارکت کننده ها و دانشنگار ماهر این کارگاه آموزشی
خدا قوت به افرادی که این نوشتارها را بر روی سایت قرار میدهند
سلام خدا قوت مطالب بسیار آموزنده و عالی هستن ممنون از شما برای زحماتتون