تفاوت ترک با درمان اعتیاد در چیست؟
شعبه ابوذر
دبیر: سرکار خانم آقاسی
آموزشگر: آقای امیر نثاری
- دبیر: موضوع امروز بسیار قابل بحث است. باید ترک کنیم یا درمان شویم؟ جای سوال است…
- آموزشگر: ترک یا درمان؟!!! ترک مربوط به فیزیک و جسم انسان است و از ۲۱ تا ۲۸ روز هم طول میکشد. من پنج سال به دنبال این بودم که بفهمم در گروهدرمانی آمدم ترک کنم یا درمان بشوم؟ خیلی طول کشید تا متوجه شدم.
- درمان مربوط به جسم و روح است. دلایل گرایش به مواد و دلایل عود مجدد در بیمار باید ریشهیابی شود. من برای خودم این کار را انجام دادم. ده ماه است که پاک هستم. چیزی که تا به حال به عمرم ندیده بودم. همیشه طوری بود که از همان کمپ که بیرون میآمدم مصرف مواد را شروع میکردم. این همه مدت است که در گروهدرمانی هستم و فرق ترک و درمان را تازه متوجه شدهام. ریشهیابی کردم و فهمیدم تا زمانی که کارهای قبل که شامل رفتارهای اعتیادی و اعتیاد پنداری و… میشود را ادامه دهم و روی آنها کار نکنم، هیچوقت نمیتوانم قطع مواد کنم. اگر هم قطع مواد کنم با این وضعیت صددرصد عود مجدد میکنم، چون قطع مواد پایان راه نیست. مشکل من قطع مواد نبوده و نیست. تازه فهمیدم مشکل از ناحیه رفتارهای اعتیادی است و باید روی آنها کار کنم.
- الان که فکرش را میکنم میبینم من در این سالها خیلی اشتباه کردم و دلیل اینکه در گروهدرمانی درجا زدم این است که تیپر (درمان با شربت) نکردم. اگر تیپر را انجام میدادم به جای ده ماه سه سال پاکی داشتم!! دلیل اینکه من از کمپ بیرون نیامده مصرف مواد داشتم این بود که فقط به ترک مواد فکر میکردم و متوجه مشکلات دیگر در روح و روانم نبودم. متوجه کارهای اشتباهی که در گذشته انجام میدادم و باید کنار میگذاشتم نبودم.
- یکی از دلایل عود مجدد برای من این بود که نمیتوانستم خودم را ببخشم. زمانی که ریشهیابی کردم متوجه شدم تا زمانی که خود و اطرافیان را نبخشم، این وضعیت برای من ادامه پیدا میکند. خوب به یاد دارم که آقای عنبرستانی به من گفتند قبل از اینکه از کمپ بیرون بیایی به این فکر کن که تلاش کنی اول خودت و بعد هم کسانی که از آنها رنجش و کینه داری را ببخشی، البته این کار زمان میبرد اما شدنی است.
- من در زمانی که مصرفکننده بودم کارهای اشتباه زیادی انجام میدادم، اما الان اشتیاق زیادی برای انجام کارهای درست و خوب دارم. اگر یک روز کار خیر و درست انجام ندهم شب حال خوبی ندارم. تنها جایی که حالم را خوب میکند، جمعیت ققنوس است. جمعیت ققنوس احتیاجی به خدمت کردن من ندارد، اگر من در اینجا کاری میکنم به خاطر خودم است. با خود عهد کردهام، فراموش نکنم از کجا آمدم و به کجا رسیدم!! عهد کردهام تا جایی که در توان دارم در جمعیت خدمت کنم چون حال خودم خوب میشود. من فکر میکنم تنها چیزی که باعث شد من رهایی را ببینم همین خدمت کردن است!! من در اینجا واقعا کاری نمیکنم، اما همین کار اندکی که انجام میدهم، به من کمک کرده ده ماه پاک باشم.
- دانشپذیر وحید: ترک برای کسی است که فقط اعتیاد به مواد مخدر دارد، اما رفتارش اعتیادی نیست، کسی که فقط مشکل جسمی دارد و مشکل فکر، روح و قلب را ندارد. چنین شخصی با ترک مشکلش حل میشود. ولی من که جسم و ذهن و قلبم، همه بیمار است، با ترک، مشکلم حل نمیشود. من با این وضع روحی اگر هم ترک کنم باز حال خوبی ندارم و وسوسه و رفتارهای اشتباه قبلی به سراغم میآید. اینها همه میگوید که من باید روح و فکرم را درمان کنم!! خودم را ببخشم و درست فکر کردن و مثبتاندیشی را شروع کنم و از منفی بودن دوری کنم. به آینده نگاهی بیندازم تا بتوانم درمان شوم. زمانی که افکار درمان شد به دنبال آن جسمم هم صد درصد درمان میشود.
دانشپذیر عباس: اعتیاد درد است. وقتی فرد مواد مصرف میکند و پس از مدتی با بازخورد رفتارهای اعتیادی خود مواجه میشود، دردی در وجودش شکل میگیرد. بیشتر ما زمانی که دندان درد میگیریم، با مسکن آن را آرام میکنیم. این آرام شدن موقتی است و دوباره درد شروع میشود، چون عامل ایجادکننده آن هنوز برطرف نشده است. در حقیقت درمان انجام نشده است. برای درمان لازم است به پزشک مراجعه کنیم و مشکل را ریشهای حل کنیم. درد اعتیاد هم همین است. شخص درد اعتیاد دارد و با قطع مصرف تنها به مرحله ترک میرسد، غافل از اینکه این درد دوباره برمیگردد، چون مشکل به صورت اساسی حل نشده است. درحقیقت درمانی اتفاق نیفتاده است. درمان اعتیاد یک پروسه است که شامل مراحل مختلف است. دلایل گرایش به مواد مخدر، علت ماندگاری در مصرف مواد و وجود رفتارهای اعتیادی و … بررسی میشود. برای هرکدام از مراحل نیز راهکارهایی ارائه میشود. به همین ترتیب مراحل مختلف درمان طی میشود تا فرد به رهایی برسد. پس از رسیدن به رهایی نیز این فرآیند ادامه دارد و متوقف نمیشود و هر لحظه باید مراقبتهای لازم انجام شود تا خدای نکرده عود مجدد اتفاق نیفتد.
دانشپذیر احمدرضا: همه ما در ابتدا برای ترک مواد به گروهدرمانی آمدیم. آمدیم ترک کنیم که به یک درمان برسیم. هیچ وقت نمیگوییم آمدیم اول درمان شویم. ترک و درمان از هم جداناپذیر هستند، چون اول باید ترک اتفاق بیفتد و بعد درمان صورت گیرد. در عرض چند روز ترک میتواند اتفاق بیفتد، اما آیا درمان هم اتفاق میافتد؟ زمانی به درمان میرسیم که واقعیتهای به دست آمده از زندگی را قبول کنیم و بپذیریم خوب و بد زندگی همه نتیجه اعمال و رفتار ماست. در این مرحله میتوانیم درمان را شروع کنیم. کلینیکهای زیادی برای ترک اعتیاد وجود دارد، اما ما در اینجا با آموزشهایی که دریافت میکنیم، یاد میگیریم برای درمان اعتیاد و رفتارهای نادرست تلاش کنیم و قدم برداریم. میگویند انسانها در کل ۷۴۶ نقص دارند. اعتیاد به مواد مخدر تنها سه درصد را در برمیگیرد. بازدارنده این سه درصد، همان نود و هفت درصد باقیمانده است که مربوط به روح، روان و ذهن میشود. ترک اگر نباشد هیچگاه به درمان نمیرسیم و درمان اگر نباشد هیچگاه به آرامش نمیرسیم.
- دانشپذیر محسن: ترک کردن اصلا سخت نیست. نگه داشتن آن سخت است. باید دید چه ابزاری برای پایداری لازم است. آموزش همان چیزی است که به آن نیاز داریم. من بارها ترک کردم اما دوباره شروع کردم، چون آموزش نداشتم. از زمانی که در گروهدرمانی شرکت کردم یاد گرفتم چگونه با وسوسه خودم مبارزه کنم و در این مسیر دچار لغزش نشوم. آموزش باعث شد من به رهایی برسم. ترک و درمان دو چیزی هستند که باید با هم باشند. ترک بدون درمان هیچ فایدهای ندارد. بدن افراد مصرفکننده نسبت به مواد مخدر ویار دارد و اگر درمان پشتوانه ترک نباشد، ترک کردن به تنهایی حکم مرخصی را دارد و هیچ منفعت دیگری ندارد و با کوچکترین وسوسه دوباره به سمت مصرف کشیده میشوند. نبود آگاهی و عملکرد غیر اصولی باعث این اتفاق میشود.
- دانشپذیر بهنام: من بارها برای ترک اقدام کرده بودم و بارها تجربه عود مجدد را داشتم و دلیل آن هم این بود که اصلا نمیدانستم برای پایداری باید به درمان برسم. همیشه این باور را داشتم که نمیشود از مواد به طور کامل رها شد. تنها میتوان مدتی از آن دور بود و در اصطلاح مرخصی گرفت. هیچگاه به درمان فکر نمیکردم. تازه الان متوجه شدم که ترک مواد تازه شروع راه درمان است و بسیار مراقبتها برای پایدار ماندن لازم است که انجام شود.
دانشپذیر محمد: درمان یعنی اینکه ما بنایی را در اثر بیماری اعتیاد خراب کردیم که این بنا از بنیان دوباره باید ساخته شود. مساله درمان مربوط به باور قلبی فرد است و اگر این باور درست ساخته نشود، زیربنا محکم نخواهد بود. تبریک میگم به همه کسانی که این باور محکم را ساختهاند. این بسیار ارزشمند است. به قول آقای حبیبی افرادی که به باور محکم در رهایی رسیدهاند و میخواهند پایدار بمانند، اینگونه به نظر میرسند که انگار یک لامپ در بالای سر آنها روشن شده است. حالات و رفتار آنها فریاد میزند که به ایمان قلبی رسیدهاند.
- دانشپذیر حسن: درمان یعنی ریشهکنی!!! در مورد هر بیماری اگر گفته شود فردی به درمان رسیده است یعنی آن بیماری ریشهکن شده است و دیگر وجود ندارد. ترک کردن یعنی رفتن، اما احتمال بازگشتن خیلی زیاد است. برای درمان بازگشتنی وجود ندارد. باید بررسی کنم و ببینم آیا من که ادعا میکنم به درمان رسیدهام، واقعا بیماری اعتیاد از وجودم ریشهکن شده است؟!! اعتیاد یک بیماری مزمن است که هیچگاه ریشهکن نمیشود و من زمانی که به رهایی میرسم، برای پایداری، باید از رهایی خودم مراقبت و مواظبت کنم. این کار جز با آموزش امکانپذیر نیست. باید آموزشهای کاربردی را در زمینه اعتیاد دریافت کنم. باید بدانم اصلا اعتیاد چیست؟ برای رها شدن از اعتیاد چه آموزشهای موردی (آموزشهای مخصوص اعتیاد) را باید ببینم؟ این مراقبه فقط با حضور در جلسات آموزشی امکانپذیر است. تمام افرادی که میروند و صدمه میبینند و پایداری در آنها به وجود نمیآید، تنها دلیلش این است که وصل نیستند و آموزش نمیگیرند. من زمانی میتوانم بگویم به رهایی رسیدم که دیگر در من هیچ اعتیادی وجود نداشته باشد. اما وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم راحت دروغ میگویم. زمینه تخصصی ما افراد مصرفکننده اعتیاد به مواد مخدر است اما همین اعتیاد بسیاری رفتارهای ناهنجار و اعتیادهای پنداری را در ما به وجود آورده است. برای پایدار ماندن باید دانه به دانه رفتارهای نادرست را شناسایی کنم. به عنوان مثال بررسی کنم ببینم آیا من که زمانی دروغ میگفتم، در شرایط جدید، اگر جایی گیر کنم باز هم دروغ میگویم یا نه؟! فقط ادعای رهایی را نداشته باشم. اگر توانستم در موقعیتهای خاص دروغ نگویم، اگر توانستم روی رفتارهای نادرست دیگر مثل بینظمی و خیلی اعتیادهای پنداری دیگر کار کنم و آدمی عاری از هرگونه اعتیاد شوم، آن زمان میتوانم بگویم پایدار و رها شدم. برای رها شدن خیلی باید مراقب باشیم. در چیزهایی که به ما ربط ندارد مداخله نکنیم. قضاوت نکنیم. همین قضاوت کردن در روند پایداری بسیار صدمهزننده است.
- دانشپذیر ابوذر: ترک شروع کار است اما باید باقی مسیر را هم طی کنیم. باید در تغییر حرکت به سمت موفقیت خواست قلبی داشته باشیم. من به عنوان کسی که قبلا مصرفکننده بوده، باید روی نقصهای فعال خود کار کنم. یک سری نقصها مثل بداخلاقی با ترک کردن از بین میرود، اما یک سری از آنها را تا آخر عمر یدک میکشیم. من امروز باید شخصیت خودم را به راهنما بسپارم که مرا درست شکل دهد که یاد بگیرم هر روز روی نقصهای خود کار کنم. درمان یعنی من باید بپذیرم بیمارم و باید به اینجا بیایم و آموزش بگیرم. باید بدانم تا مدتها پس از رهایی بیماری من هر روز صبح زودتر از خودم بیدار میشود و من باید در برخورد با آن هوشیار باشم. امروز باید تسلیم باشم و دچار غرور نشوم. رهایی مدت نمیشناسد و هرزمانی احساس بیتفاوتی به سراغ من بیاید، عود مجدد اتفاق میافتد. هر موقع احساس کنم دیگر به درمان نیازی ندارم بیشک مشکل به وجود میآید.
- دانشیار بهشتی: برای دانشیاران هم بسیار مهم است که دانشپذیر آنها ترک کرده یا به درمان رسیده است. در درمان ترک باید اتفاق بیفتد اما همانطور که دانشپذیران دارند درمان میشوند و آموزش میگیرند، ما دانشیاران هم آموزش میگیریم. مواد را میشناسیم، مصرفکننده را میشناسیم، نوع رفتار با مصرفکننده را میشناسیم و روی بخشش و صبر خود کار میکنیم. چیزی که از همه مهمتر یاد میگیریم این است که یاد میگیریم از خود مراقبت کنیم. من به عنوان دانشیار یاد میگیرم که باید یک انسان سالم از لحاظ جسمانی و روحی و روانی باشم تا بتوانم از دانشپذیرم که یک بیمار است و بیمار بسیار سختی است حمایت کنم و در اصطلاح بال پروازش باشم. امیدوارم ما دانشیاران همیشه این نکته را در نظر داشته باشیم که تا سالم نباشیم، نمیتوانیم حامی خوبی برای دانشپذیران باشیم.
- دانشپذیر پیمان: اصطلاح درمان به تنهایی صحیح نیست و به جای آن باید از فرایند درمان استفاده کرد. وقتی میگوییم درمان، یعنی بعد از مدتی به پایان میرسد و همه چیز درست میشود. نه این نیست. فرایند درمان درست است و تا آخر عمر ادامه دارد. تا آخر عمر بیماری با من هست. همینطور که امروز که دو سال و هشت ماه است به رهایی رسیدهام، بیماری هنوز هست و با من صحبت میکند. نباید هیچگاه فراموش کنم که بیماری جسمانی، روحانی و روانی اعتیاد تا همیشه همراه من است و نباید از آن غافل شوم. باید ببینم امروز و در حال حاضر از کدام جنبه آن در معرض خطر هستم و امکان دارد گزیده شوم؟ آیا امروز به آن خودباوری و خودشناسی رسیدهام که بتوانم نوع خطری که از جانب بیماری مرا تهدید میکند، در هر لحظه شناسایی کنم؟ من با تمام وجود اقرار میکنم که نه میدانم و نه میتوانم!!! علیرغم اینکه گاهی در خلوت خودم ادعای دانستن دارم اما واقعیت این است که هیچ نمیدانم!! درمان زمانی به اوج خود میرسد که من از مرز مصرفکنندگی به تولیدکنندگی رسیده باشم. یعنی اگر طالب شادی هستم به دنبال آن در بیرون خود نباشم، در درون خود شادی تولید کنم!! مشکل من مصرف مواد مخدر نبوده، حتی مشکل من نوع مصرف هم نبوده است. مشکل من یک بیماری به نام اعتیاد است که با من صحبت میکند، در زمان تنهایی با من صحبت میکند!! آیا من امروز توانستهام این بیماری را به درستی بشناسم؟! آیا امروز توانستهام خلاهای روحانی خود را پر کنم؟! آیا توانستهام خدا را وارد زندگی خود کنم، همان کسی که نبودش در زندگیام باعث تمام کمبودهای من شده است؟! آیا امروز توانستهام از لحاظ روانی انسانی متعادل شوم؟ اگر پاسخ تمام سوالاتم مثبت باشد تازه میتوانم بگویم پنجاه درصد درمان را انجام دادهام.
- دبیر: ما خانوادهها در مسیر درمان هیچگاه فرایند زمان را فراموش نکنیم. عجله نکنیم، تا درمان به صورت درست و کامل مسیر خود را طی کند. برای فردی که سالیان زیادی اعتیاد داشته است، زمان کمی مثل شش ماه و یک سال جواب نمیدهد. باید روی خود کار کند. ما اگر بخواهیم سنگی را صیقل دهیم، زمان میبرد، چه برسد به پیچیدگی یک انسان که با اعتیاد ادغام شده است. کار آسانی نیست و احتیاج به صبر و حوصله دارد. با صبر، آرامش بیشتری برای طی مسیر به وجود میآید.
گردآورنده : دانشیار فلاح
عکاسان : دانشیار حسن پور – دانشپذیر اصغری
با درود
ماشاالله به اقای نثاری با این آموزشگری عالی
با درود
عرض خدا قوت جانانه به تمامی عزیزانی که باعث جمع آوری این مطالب و باز خوانی دوباره شده اند،🌹🌹🌹🌹🌹